آرزوهای بر باد رفته رمانی دنباله دار است که توسط انوره دو بالزاک، نویسندهٔ اهل فرانسه نوشته شدهاست.انوره دوبالزاک (Honore De Balzac) نویسندهی مشهور فرانسوی است که برخی از شاهکارهای او به فارسی ترجمه شده است.
بالزاک را پیشوای مکتب رئالیسم اجتماعی در ادبیات میدانند. «کمدی انسانی» نامی است که او برای مجموعه آثار خود که حدود ۹۰ رمان و داستان کوتاه میباشد انتخاب کرده است. این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است و یکی از جالبترین نمونههای روش او در داستاننویسی است؛ اثری که در آن مادر، زن، جنسیت، هوس، عشق و جامعه، جلوهها و ابعادی درشت و برجسته دارند.
کتاب آرزوهای برباد رفته (Lost Illusions) با ژانر تراژدی – کمیک سلطه سرمایه بر ذهن ماست. تبدیل ادبیات به کالا درونمایهی این رمان است و تحقق بسیار گستردهی این روند سلطهی سرمایه بر ذهن، تراژدی عام نسل پس از ناپلئون را در درون چارچوبی اجتماعی جای میدهد که بالزاک بسیار ژرف آن را درک کرده است.
بالزاک این فرایند تبدیل ادبیات به کالا را با تمامی ابعاد و جوانبش ترسیم میکند از تولید کاغذ گرفته تا باورها، اندیشهها و احساسات نویسندگان همه و همه به کالا تبدیل میشود و بالزاک نیز به ذکر کلی پیآمدهای فکری و نظری این سلطهی سرمایهداری بسنده نمیکند بلکه در تمامی عرصهها فرایند واقعی سرمایهدار شدن را در تمام مراحل و با همهی خصوصیات و تعیینهایش آشکار میسازد.
هنر عمدهی بالزاک در نویسندگی این بوده است که جزییات عصر خود را با دقت و باریکبینی و نکتهپردازی شگرفی به یادگار گذاشته است. این کتاب او با زندگی امروز ایران شباهت زیادی دارد، زیرا ما در این زمان گرفتار همان مراحلی هستیم که در صد و چند سال پیش بالزاک شاهد آن بوده است.
با مطالعه کتاب آرزوی بر باد رفته متوجه میشوید که او به شکلی زندگی اجتماعی و سیاسی و مخصوصاً محیط سیاسی و ادبی و روزنامهنویسی و کتابفروشی روزگار خود را توصیف کرده که شباهت بسیار عجیبی با روزگار ما دارد.
برشی از کتاب
جوانان دلربا، طناز، پر تجمل خانوادههای محلهی سن ژرمن را دید که میگذشتند، همه وضعی مخصوص به خود داشتند که از حیث ظرافت اندام، تجمل لباس و وضع سیمایشان همه را مانند یکدیگر میکرد و همه به واسطهی مخلفاتی که هر یک از ایشان برای جلوهی خود اختیار کرده بود با هم اختلاف داشتند. همه برتری خود را به وسیلهی یک صحنهسازی برجسته میکردند که در پاریس جوان به همان اندازه زنان از آن آگاهند. لوسین امتیازات صوری گرانبهایی را از مادر خود ارث برده بود که برتریهای آن در چشم وی نمایان بود، اما این طلا در میان کلوخه خود بود و به کار نیفتاده بود. موهای سرش را بد زده بودند.